شیوه های آموزش زبان دوم به بچه ها آنالیز شد
به گزارش مجله بابلسر، به گزارش خبرنگاران (ایبنا)، در این نشست که با موضوع آموزش زبان های خارجی به بچه ها(2)، از منظر زبان شناسی کاربردی و عصب شناسی برگزار گردید، شهین واعظی، پژوهشگر، مؤلف و عضو هیئت علمی گروه زبان های خارجی دانشگاه علم و صنعت و مهدی پورمحمد، متخصص حوزه علوم شناختی (روان شناسی زبان)، مدرس دانشگاه، پژوهشگر و مؤلف حضور داشتند.
در ابتدای این نشست شهین واعظی، معاون اسبق آموزشی کانون زبان گفت: یکی از مهم ترین و ضروری ترین مسائلی که در آموزش زبان به بچه ها باید به آن پرداخته گردد، بستری است که از آن حرکت می کنیم. برای برنامه ریزی مسیر آموزش ابتدا احتیاج داریم از موقعیت فعلی به خوبی مطلع شویم .
وی تأکید کرد: به محض آغاز یادگیری زبان دوم در بچه ها باید غنی سازی فرهنگی زبان مادر انجام گردد. سؤالی که این جا مطرح است این است که آیا می توانیم زبان را از فرهنگ تفکیک کنیم یا خیر. درواقع فرهنگ درون یک زبان نهفته است، شاید بتوان غلظت فرهنگ را پایین آورد؛ ولی تفکیک کلی آن ممکن نیست.واعظی ادامه داد: موضوع دیگری که برای خانواده ها مهم است، سن یادگیری است؛ اینکه از چه سنی باید برای کودک شان اقدام به آموزش زبان دوم نمایند. درواقع در آموزش زبان دوم ضمانتی نیست که هرچه سن آغاز یادگیری را کاهش دهیم کودک در زبان آموزی سریع تر و پیروز تر گردد؛ چرا که عوامل تأثیرگذار بر این امر بسیار زیاد است. با این حال با رعایت همه اصول ممکن است در درازمدت به این نتیجه برسیم که هرچه قدر زودتر آموزش آغاز گردد، حاصل بهتری خواهیم داشت.
عضو هیئت علمی گروه زبان های خارجی دانشگاه علم و صنعت مطرح کرد: برخلاف تصور عموم، تدریس زبان خارجی مقوله بسیار مهم و پیچیده ای است. تدریس زبان به بچه ها احتیاجمند چند ویژگی مهم است؛ اولین مورد دانش زبانی است. مورد دیگر صبر و بردباری است؛ مدرسی که صبر و بردباری نداشته باشد باعث می گردد بچه ها هم صبرشان کم گردد. بعلاوه توانایی ارتباط گیری با زبان آموز مهم است. درواقع مربی باید با در نظر گرفتن آمادگی کودک و ویژگی فردی زبان آموز او را حمایت کند.
مهدی پورمحمد، متخصص حوزه علوم شناختی (روان شناسی زبان) اعلام کرد: تا امروز در جهان از طرف مراکز معتبر زبان شناسی 27 تعریف از دوزبانه بودن ارائه شده که این یعنی معیارهای یکسانی برای دوزبانه ها تبیین نشده است. پس در کل، دایره وسیعی از افراد می توانند دوزبانه نام بگیرند؛ مثلا فردی که می گوید زبان ترکی بلد است؛ اما نمی تواند صحبت کند هم دوزبانه محسوب می گردد.وی ادامه داد: اگر بخواهم از نظر فیزیولوژیک به مغز دوزبانه ها بپردازم باید بگویم که این افراد در فکر شان ابتدا به معنی و مفهوم می پردازند و بعد به زبانی که می خواهند با آن، مفهوم را منتقل نمایند. البته مواردی هم هست که دو زبان یک مفهوم را در فکر منعکس نمی کند.
پورمحمد اضافه نمود: در سطح عصبی دو زبان همواره بر اساس ظرفیت هایشان با یکدیگر رقابت دارند؛ برای مثال بروز آن را هم جایی حس می کنیم که متوجه می شویم داریم به زبان دوم صحبت می کنیم؛ ولی به زبان اول فکر می کنیم یا زمانی که در زبان دوم از نظر آوایی و واجی با اصول زبان اول پیش می رویم.
این پژوهشگر اظهار کرد: سؤال بعدی این است که زبان دوم را باید از چه زمانی آغاز کنیم. در این مبحث والدین گاهی اظهار نگرانی می نمایند که اگر زبان دوم را پیش از هفت سالگی به کودک شان آموزش دهند، فرزندشان در مدرسه دچار مشکل گردد. واقعیت این است که داده های اخیر نشان داده که دوزبانه بودن مزیت هایی دارد؛ از جمله اینکه افراد دوزبانه بسیار راحت تر می توانند نظرهای نو و دیدگاه سایر افراد را درک نمایند.وی اضافه نمود: مورد بعدی انعطاف فکر در جایگزین کردن مفاهیم است. پیاژه در یک آزمایشی از بچه ها خواست به آنچه روز در آسمان است بگویند ماه و آنچه را که شب در آسمان مشاهده می نمایند خورشید بنامند. در این حالت مشاهده شد که بچه ها دوزبانه در این آزمایش بهتر عمل کردند.
این مدرس دانشگاه اعلام کرد: بعلاوه ثابت شده است که بچه ها دوزبانه در یادگیری الفبا کمی از همسالان خود عقب می مانند؛ ولی این عقب ماندن در مقطعی بسیار کوتاه و به اندازه بسیارناچیز است؛ به طوری که به راحتی می توان از آن چشم پوشی کرد.
وی با بیان اینکه یادگیری زبان یک امر فیزیولوژیک است ادامه داد: یادگیری زبان به انعطاف مغز بستگی دارد. با گذشت زمان و در نتیجه شکل گیری و کامل شدن مغز این انعطاف هم کم می گردد.مهدی پورمحمد در خاتمه گفت: هر کدام از ما حدود 40 تا 50 هزار واژه از زبان اول بلد هستیم و ممکن است 20 هزار واژه نیز از زبان دوم یاد بگیریم؛ نکته جالب توجه این است که هر دو زبان در یک ناحیه خاص مغز پردازش می شوند و ما در سطح عصب شناسی متوجه می شویم هر واژه مربوط به کدام زبان است.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران